ذوالفقار

لافَتی الّا عَلی ، لاسَیف الّا ذوالفَقار

لافَتی الّا عَلی ، لاسَیف الّا ذوالفَقار

آنچه امیرالمومنین علی(علیه السلام) از ما می خواهد...
آنچه از اسلام میدانم.....

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدل» ثبت شده است

در این مقاله با استفاده از کتاب ارزشمند نهج البلاغه جایگاه رفیع و شخصیت بی مانند پیامبر(ص) و وظیفه مسلمین در قبال آن بزرگوار را از منظر وصی و وزیر و برادر گرامی ایشان مورد توجه قرار می دهیم. علی(ع) در بخشهای مختلف نهج البلاغه به تناسب شرایط و زمانهای مختلف پیرامون مرید و پیشوای خویش سخن رانده است. اما به دلیل توان مختصر این مقاله به برخی این ابیات اشاره می شود. حضرت پس از ذکر حمد و ستایش پروردگار عالم می فرماید:


خداوند، پیامبر را از شجره تنومند پیامبران برگزیده و در حالیکه منبع نور هدایت و چراغ بر افروخته ای در تاریکی های جهل و نادانی بود وی را سرچشمه حکمت قرار داد. او طبیبی است که بر امر طبابت خویش سیار است در هر کجا به دنبال بیماران گشته آنان را درمان می نماید. مرهم ها و داروهای وی شفابخش است. برای شفای قلب های کور و گوشهای ناشنوا و زبانهای لال آماده است.۱ (وی در جهت اصلاح و درمان ابزار های معرفت بشری است که اگر انسان قدرت درک و شناخت خویش را دریابد بر معضلات و مشکلات فائق می گردد که هر گونه شقاوت و بدبختی انسان از عدم بهره مندی وی از منافع معرفت ناشی می شود)


خداوند پیامبری گواهی دهنده، بشارت دهنده و هشدار دهنده برگزیده، او که بهترین آفریدگان در خردسالی و نجیب ترین و بزرگوارترین مردم در سن پیری بود. اخلاقش از همه پاکتر و باران کرمش از هر چیزی با دوامتر بود.۲


او پیشوای پرهیزگاران است، برای طالبان هدایت وسیله بینایی است، چراغی که نورش درخشان و شعله ای با برق های خیره کننده و تابان است، راه و رسم او با اعتدال و روش زندگیش پایدار، سخنانش روشنگر حق و باطل و حکم فرمان وی عادلانه است... بدانید که راه روشن است و شما را به خانه امن دعوت می کند. هم اکنون در دنیایی زندگی می کنید که می توانید رضایت الهی را به دست آورید با مهلت و آرامش خاطری که دارید. اکنون نامه عمل گشاده است و قلم فرشتگان در حرکت و بدن هایتان سالم و زبان ها گویاست، توبه مقبول و اعمال نیکو پذیرفته می گردد.۳

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۶ ، ۲۱:۰۰
احمدرضا هدا

بحث و گفتار، پیرامون عدالت علی(ع) بسیار دامنه دار و همچون دریای بیکرانه ای است که نمی توان به ساحل آن رسید. آنچه در اینجا ذکر می شود به عنوان نمونه است :

1 - برده ای را به حضور علی(ع) آوردند که از بیت المال دزدی نموده بود، علی(ع) فرمود : باید حد سرقت بر او جاری گردد. بر همین اساس، انگشتان دست او را به عنوان دزدی، قطع نمود. (1)

2 - بی عدالتی های عثمان در مصرف بیت المال در عصر خلافتش، باعث شد که مسلمانان به او اعتراض شدید نمودند. در راس آنها، ابوذر غفاری، بسیار اعتراض کرد. سرانجام عثمان دستور داد تا ابوذر را به سرزمین داغ و بد آب و هوای «ربذه» تبعید کنند. روزی که او را از مدینه به سوی ربذه می بردند، حضرت علی(ع) او را بدرقه کرد و به او فرمود: «یا اباذر انک غضبت لله فارج من غضبت له ، ان القوم خافوک علی دنیاهم، و خفتهم علی دینک»(2) ای ابوذر، تو برای خدا خشم کردی، پس به او امیدوار باش، مردم به خاطر دنیای خود از تو ترسیدند و تو به خاطر دینت از آنها ترسیدی.

به این ترتیب حضرت علی(ع) با تایید ابوذر غفاری، آنان را که به بیت المال خیانت می کنند دنیاپرست خوانده و محکوم نمود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۶ ، ۲۳:۲۴
احمدرضا هدا