بحث و گفتار، پیرامون عدالت علی(ع) بسیار دامنه دار و همچون دریای بیکرانه ای است که نمی توان به ساحل آن رسید. آنچه در اینجا ذکر می شود به عنوان نمونه است :
1 - برده ای را به حضور علی(ع) آوردند که از بیت المال دزدی نموده بود، علی(ع) فرمود : باید حد سرقت بر او جاری گردد. بر همین اساس، انگشتان دست او را به عنوان دزدی، قطع نمود. (1)
2 - بی عدالتی های عثمان در مصرف بیت المال در عصر خلافتش، باعث شد که مسلمانان به او اعتراض شدید نمودند. در راس آنها، ابوذر غفاری، بسیار اعتراض کرد. سرانجام عثمان دستور داد تا ابوذر را به سرزمین داغ و بد آب و هوای «ربذه» تبعید کنند. روزی که او را از مدینه به سوی ربذه می بردند، حضرت علی(ع) او را بدرقه کرد و به او فرمود: «یا اباذر انک غضبت لله فارج من غضبت له ، ان القوم خافوک علی دنیاهم، و خفتهم علی دینک»(2) ای ابوذر، تو برای خدا خشم کردی، پس به او امیدوار باش، مردم به خاطر دنیای خود از تو ترسیدند و تو به خاطر دینت از آنها ترسیدی.
به این ترتیب حضرت علی(ع) با تایید ابوذر غفاری، آنان را که به بیت المال خیانت می کنند دنیاپرست خوانده و محکوم نمود.